شنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۸ ۲۲:۵۲:۴۰

اقتصادکارامد- یک فعال برجسته محیط زیست گفت: خشکسالی و قحطی، پدیده‌ای نوظهور در تاریخ ایران نیست؛ آنچه امروز وضعیت را بحرانی کرده این است که ما امروز حتی با وجود دانش پسین، در حال گرفتار شدن در بحران‌های ناشی از عدم مدیریت هستیم.

خشکسالی؛-یک-چالش-تاریخی-و-ذاتی-در-اقلیم-ایران

رضا ساکی در گفت‌وگو با ایسنا با بیان اینکه خشکسالی، پدیده‌ای جدید و ناشی از توطئه خارجی نیست، بلکه یک چالش تاریخی و ذاتی در اقلیم ایران است، اظهار کرد: شواهد علمی مستقیمی مبنی بر اینکه ابرهای ایران توسط کشورهای همسایه ربوده می‌شوند یا ابرها به دلیل عملیات آن‌ها بالای سر ایران نمی‌آیند، وجود ندارد. تاریخ معاصر و قرون گذشته ایران مثلا در عصر ناصری و مشروطه مکرراً دوره‌های خشکسالی را به خود دیده است.

این مدرس روزنامه نگاری محیط زیست در تشریح روش‌های مقابله سنتی، افزود: ایرانیان در طول تاریخ، به‌ویژه در مناطقی مانند خراسان، راه‌حل‌هایی برای مقابله با خشکسالی ابداع کردند که قنات بهترین نمونه آن است. این نشان می‌دهد که مدیریت منابع آب یک دغدغه دیرینه بوده است. وجود بارش‌های شدید و غیرمنتظره در تابستان پدیده‌ای است که ریشه در اقلیم ایران دارد، نه یک اتفاق نادر یا ناشی از مداخله. شواهد این ادعا شامل سیل بزرگ تجریش در ۴ مرداد ۱۳۶۶ و سیل‌های ویرانگر متعدد مردادماهی در کلاله، بوژانة نکا، ماسوله و... است. این بارش‌های تابستانی به دلیل تأثیر پدیده مونسون اقیانوس هند بر اقلیم ایران در فصل تابستان رخ می‌دهند.

این فعال محیط زیست بر نوسانات شدید آب و هوایی برف و خشکسالی تاکید و تصریح کرد: اقلیم ایران دارای نوسانات شدید است، به‌طوری که هم می‌توان شاهد دوره‌های ممتد خشکسالی (کاهش یا تأخیر در شروع بارش‌ها) بود و هم شاهد بارش‌های بسیار سنگین. نمونه‌های بارش برف سنگین در گیلان و مازندران بسیار است و برف تاریخی سال ۱۳۵۰ که چندین استان را درگیر کرد، نشان می‌دهد که اقلیم ایران پتانسیل هر دو حالت کم‌آبی شدید و بارش‌های طاقت‌فرسا را دارد. کارشناسان محیط زیست و افراد صاحب‌نظر در این حوزه، وقوع بحران‌ها را به توهم توطئه نسبت نمی‌دهند. مشکلات اصلی که ایران با آن دست و پنجه نرم می‌کند، ناشی از کم‌خردی در مدیریت منابع آب، گسترش بی‌رویه شهرها و ایجاد عدم توازن در بهره‌برداری از منابع در نقاط مختلف کشور است.

ساکی با اشاره به اینکه نوسانات شدید اقلیمی و برهم خوردن نظم فصول، از نشانه‌های آشکار تغییر اقلیم است، تأکید کرد: این وضعیت برای کشوری مانند ایران، که از نظر آب و هوایی خشک و نیمه‌خشک محسوب می‌شود، خطراتی جدی به همراه دارد. خشکسالی و قحطی، پدیده‌ای نوظهور در تاریخ ایران نیست؛ در اشعار سعدی و شاهنامه و همچنین اسناد معاصر دوره قاجار، به کرات با این بحران‌ها مواجه شده‌ایم. آنچه امروز وضعیت را بحرانی کرده، این است که نیاکان ما راهکارهایی برای عبور از این شرایط در نظر گرفته بودند، اما ما امروز، حتی با وجود دانش پسین، در حال گرفتار شدن در بحران‌های ناشی از عدم مدیریت هستیم.

فقدان زیرساخت، عامل تشدید قحطی‌های تاریخی

این مدرس روزنامه نگاری محیط زیست به مثالی از دوران قاجار اشاره و اظهار کرد: مردم تبریز به دلیل قحطی گندم رنج می‌بردند، در حالی که منابع گندم کافی در زاگرس، به ویژه لرستان و کرمانشاه، ذخیره بود. دلیل این امر فقدان زیرساخت‌ها و مسیرهای حمل و نقل ارزان‌قیمت بود که بتواند این مازاد گندم را به سمت تبریز برساند. اگر در آن دوره زیرساخت‌های مناسبی برای توزیع گندم داخلی داشتیم، مردم تبریز هرگز دچار قحطی نمی‌شدند در حالی که ۴۰۰ کیلومتر دورتر، گندم فراوان بود. این نشان می‌دهد که اگر در گذشته نیز زیرساخت‌های توزیع داخلی را داشتیم، بحران‌ها می‌توانستند مدیریت شوند. مسئله اصلی این است که ما چگونه می‌توانیم همواره آماده باشیم تا بدانیم در کشوری با منابع آب محدود زندگی می‌کنیم. متأسفانه، ما این واقعیت را فراموش کرده و سعی کرده‌ایم با پروژه‌های انتقال آب، این مشکل را سرپوش بگذاریم یا آن را به آینده موکول کنیم. 

این فعال محیط زیست با گسترش دامنه بحث به رویدادهای اخیر، سیلاب‌های شهری را روی دیگر سکه بی‌توجهی به محیط زیست دانست و ادامه داد: وضعیت امروز مشهد را در نظر بگیرید؛ این وضعیت عیناً مشابه اتفاقی است که در سیل خرم‌آباد رخ می‌دهد. از دهه ۸۰ به بعد، شاهدیم که سیلاب‌ها شهرها را درنوردیده‌اند؛ دیگر سیل فقط در مناطق طبیعی یا حاشیه کوه‌ها نیست، بلکه وسط شهرهایی مانند خرم‌آباد، رشت و حتی شهرهای کویری و مشهد جاری می‌شود و تلفات به بار می‌آورد. تجربه‌ای که در خرم‌آباد با آن مواجه شدیم، دقیقاً همان چیزی است که در مشهد تجربه کردید. باید از این حوادث درس بگیریم. ارتفاعاتی که در آن‌ها ساخت‌وساز کردیم، یا روش‌های سنتی آبخیزداری را که برهم زدیم، یا مسیرهای طبیعی آب را که مسدود کردیم، بهای سنگینی دارند. وقتی باران می‌بارد، آب می‌خواهد از مسیر هزاران ساله‌اش عبور کند؛ مسیر تاریخی دروازه قرآن در شیراز یا مسیر تاریخی سیل در مشهد، کار شما (ساخت هتل یا زیرگذر) را نادیده می‌گیرد و از مسیر طبیعی خود عبور می‌کند.

وی ادامه داد: نکته اصلی اینجاست که سازوکاری که باعث وقوع سیل در مناطق مختلف از شمگیران تا زاگرس و کویر مرکزی ایران و حتی امام‌زاده داوود در ارتفاع ۲۶۰۰ متری می‌شود، یکسان است؛ نه به این معنا که اقلیم‌ها شبیه هم هستند، بلکه به این معنا که بی‌توجهی‌ها به محیط زیست و الگوهای طبیعی در همه جا شبیه است. این بی‌توجهی را در مسئله سیل مشاهده می‌کنید و در مسئله خشکسالی نیز شاهد آن هستید که به محض وقوع خشکسالی، سریعاً به فکر تأمین آب از منابع بیرونی می‌افتیم، بدون اینکه به راهکارهای داخلی یا مدیریت پایدار توجه کنیم.

ضرورت بازگشت به شناخت اقلیم ایران

ساکی ضمن انتقاد از رویکردهای سطحی در مواجهه با بحران‌های اقلیمی کشور، بر لزوم کسب فهم عمیق از اقلیم و تاریخ ایران توسط عموم مردم و مدیران تأکید و خاطرنشان کرد: متأسفانه در فضای عمومی، این شناخت به شدت کم‌رنگ شده است. در حالی که روایت‌های تاریخی نیز نشان می‌دهند ما از قرن‌ها پیش با همین واقعیت‌ها زندگی کرده‌ایم. در تاریخ بیهقی، درباره‌ سیل غزنه آمده است که مردم را هشدار می‌دهد در بستر رودخانه‌ها سکونت نکنند، چون همین پارسال یا پیرارسال آب ویرانگر بوده است. این یعنی بارش‌های سیلابی، خشکسالی‌ها و دوره‌های تغییرات آب و هوایی همیشه بخشی از زیست ما در این سرزمین بوده‌اند؛ نه پدیده‌ای تازه.

وی افزود: امروز مردم سریال «یوسف پیامبر» را تماشا می‌کنند و می‌بینند که در داستان، هفت سال قحطی مصر چگونه رخ داد. این تنها قصه‌ای مذهبی نیست؛ بلکه یادآور واقعیتی است که خشکسالی و قحطی در خاورمیانه و ایران، مسئله‌ای چند هزار ساله است. اقلیم این منطقه ذاتاً خشک و ناپایدار بوده، اما شناخت کافی از آن نداریم. به‌جای مطالعه و یادگیری، گاهی دنبال مقصر بیرونی می‌گردیم؛ البته کارشناسان محیط‌زیست تأکید دارند که طرح‌هایی چون سدسازی کشورهای دیگر می‌توانند بر منابع آب و تبخیر منطقه اثر بگذارند و این درست است، اما اینکه باور کنیم کشور دیگری می‌تواند ابرهای ما را بدزدد یا اجازه ندهد باران وارد ایران شود، نشانه‌ بی‌فهمی نسبت به پیچیدگی پدیده‌های جوی است.

ساکی خاطرنشان کرد: پدیده‌های جوی از پیچیده‌ترین موضوعاتی هستند که علم بشری هنوز نتوانسته به‌طور کامل درک کند. جریان‌های هوایی، توده‌های ابر، فشار جوی، چرخه‌ اقیانوس‌ها همه این‌ها نظام‌های بسیار درهم‌تنیده و جهانی‌اند، نه ساختارهایی که بتوان با خط‌کش روی نقشه کنترل‌شان کرد. این باور به توطئه‌های جهانی بر فرآیندهای جوی، اتفاقاً ما را در برابر مشکل اصلی منفعل می‌کند. وقتی فکر می‌کنیم نیرویی قدرتمند مانع ورود ابرها می‌شود، دیگر خودمان تلاشی برای سازگاری و تدبیر نمی‌کنیم. راه برون‌رفت از این وضعیت، تنها از طریق مطالعه‌ جغرافیا و تاریخ ایران می‌گذرد. شناخت ریشه‌های اقلیمی و تاریخی، جامعه را از انفعال خارج و مسیر اقدام علمی و مؤثر را روشن خواهد ساخت.

مدیریت بحران آب نیازمند «عزم ملی» است؛ مشهد در انتظار تغییر رویکرد

این فعال محیط زیست با تاکید بر پیش‌بینی‌ها مبنی بر آغاز بارش‌های پراکنده از نیمه‌ آبان ماه و ضمن ابراز نگرانی نسبت به ماهیت رگباری احتمالی این بارش‌ها که می‌تواند مجدداً منجر به سیلاب شود، بر ضرورت تغییر بنیادین در رویکرد مدیریت منابع آب تاکید و اظهار کرد: شکاف عمیقی در درک بحران میان اقشار مختلف جامعه وجود دارد و  ما مدام درگیر دوگانه‌ایم؛ مردم شهری به دلیل دسترسی آسان به آب لوله‌کشی و مصرف روزمره، تصویر دقیقی از کمبود منابع ندارند اما کشاورزان و ساکنان روستاهای خراسان، که زندگی‌شان با منابع طبیعی گره خورده است، به خوبی می‌دانند که سال‌های گذشته نیز وضعیت دشوار بود، حتی اگر مصرف شهری کنترل شده به نظر می‌رسید. 

وی با استناد به تجارب بین‌المللی افزود: برای مدیریت پایدار شهری مانند مشهد که شهری بزرگ، پر امکانات و زیباست، نیازمند اتخاذ ده‌ها راهکار عملیاتی و همه‌جانبه هستیم. برای مثال، در شهرهایی مانند ال‌پاسو در مرز آمریکا و مکزیک، بیش از ۲۰ ایده مدیریتی، از جمله مدیریت فضای سبز و تصفیه فاضلاب، برای صرفه‌جویی در آب اجرا می‌شود. ما نیز باید همین عزم را برای هر محله و هر منطقه داشته باشیم.

ساکی با بیان اینکه تمام این راهکارها به یک اصل اساسی یعنی باور عمومی به کمبود آب بازمی‌گردد، افزود: تا زمانی که مسئولان خراسان و مردم ایران عمیقاً باور نکنند که منابع آبی ما محدود است، تغییر رویکردی شبیه به کشورهای پیشرو محقق نخواهد شد. صرفاً با گذر زمان و انتظار برای چند روز بارش، آینده‌ شهر مهمی چون مشهد در سال‌های آتی تضمین نمی‌شود. این گذار از وضعیت فعلی، نیازمند شناخت دقیق و عزمی راسخ برای اجرای تغییرات گسترده است.

ضرورت تغییر پارادایم در مدیریت آب

این مدرس روزنامه نگاری محیط زیست، نسبت به رویکرد کنونی کشور در مدیریت بحران آب هشدار داد و تأکید کرد: در مواجهه با روند شتابان تغییر اقلیم، این شناخت و پذیرش حیاتی است که متأسفانه ما در ایران تا رسیدن وضعیت «کارد به استخوان» صبر می‌کنیم و آنگاه با ناامیدی به راه‌حل‌های عجولانه مانند شیرین‌سازی آب از خلیج فارس می‌اندیشیم. در حالی که جهان به راهکارهای متنوعی دست یافته است، برخی کشورها مانند همسایگان ما در خلیج فارس، به دلیل کمبود مطلق آب تجدیدپذیر، به سمت شیرین‌سازی حرکت کرده‌اند.

ساکی ادامه داد: در مقابل، کشورهایی چون آمریکا و مکزیک با وجود دسترسی به منابع تجدیدپذیر محدود، با خشکسالی مناطق خود دست و پنجه نرم می‌کنند. حتی کشورهای اروپایی با منابع آبی ظاهراً فراوان‌تر، مانند آلمان و دانمارک، در مدیریت مصرف به سطوح بالایی از بلوغ رسیده‌اند. ما نباید دچار این توهم شویم که اگر دوره‌ای که به‌اصطلاح «ترسالی» است و شاهد بارش بیشتری بودیم، می‌توانیم استخرهای خود را بی‌رویه پر کنیم. این یک نیازمندی اساسی به تغییر نگرش از سطح دولتی  است تا این بینش به بدنه جامعه نفوذ کند: آیا واقعاً هنوز به سدسازی نیازمندیم، یا ایده سدسازی دیگر جوابگو نیست؟

وی بیان کرد: مدیریت آب نیازمند درک عمیق از علم اقلیمی است. اگر آب نیاز به نگهداری پشت سد داشت، نیاکان ما در دوران ساسانیان یا هخامنشیان، زمانی که اقلیم ایران به سمت خشکی می‌رفت، قنات‌ها را ایجاد نمی‌کردند. نیاکان ما هوشمندانه می‌دانستند که جمع‌آوری آب با این حجم زیر نور سوزان آفتاب، منجر به تبخیر و هدررفت عظیمی می‌شود. آن‌ها علم داشتند که در کویر مرکزی ایران، تفاوت دمایی شدید بین تابستان (مثلاً ۴۲ درجه ظهر) و زمستان (سرمای استخوان‌سوز) وجود دارد و این متغیرها باید در محاسبات آبی لحاظ شوند.

توجه به راهکارهای سنتی؛ مدیریت سیلاب‌ها

وی راهکار اصلی را در سازگاری با اقلیم ایران دانست و بر اهمیت سیراب کردن آبخوان‌های درشت‌دانه از طریق هدایت سیلاب‌ها تأکید و اظهار کرد: راهکار، توجه به ایده‌های سنتی ماست؛ مانند عملی که نیاکان ما با هدایت سیلاب‌ها به سمت آبخوان‌های درشت‌دانه انجام می‌دادند. این روش اجازه می‌داد آب در این ساختار نفوذ کرده و آبخوان زیرزمینی را تغذیه کند. پاسخ به این پرسش که این همه سیلاب به کجا می‌رود؟ این است که قبلاً جلوی هدررفت آن را می‌گرفتیم تا به سمت تالاب‌ها و آبخوان‌های عمیق هدایت شود، نه اینکه باعث فرسایش خاک و خسارت شود.

این فعال محیط زیست همچنین دیدگاه عمومی در مورد تکنولوژی‌هایی مانند بارورسازی ابرها را از منظر اقتصادی و عملیاتی به چالش کشید و افزود: به عنوان یک فعال محیط زیست، در مورد تکنیک‌هایی مانند بارورسازی ابرها نیز باید واقع‌بین باشیم. این یک معامله اقتصادی و اقلیمی است. اگر ۱۰ هزار تومان برای بارور کردن ابری هزینه می‌کنیم، باید انتظار داشته باشیم حداقل ۱۵ هزار تومان بارندگی از آن حاصل شود. نکته مهم‌تر آن است که این روش نیازمند وجود رطوبت کافی در آسمان است. اگر نتوانیم با هزینه معقول، بارندگی قابل توجهی به دست آوریم، صرفاً در حال مصرف منابع ملی (هزینه‌های کلان) برای یک نتیجه محدود هستیم. در نهایت، کلید حل مسئله آب، در این باور اولیه نهفته است که ما باید بپذیریم که آب کافی نداریم و بر اساس این واقعیت، نگرش مدیریتی خود را از بالا به پایین متحول سازیم. 

انتهای پیام

 

 

خشکسالی؛ یک چالش تاریخی و ذاتی در اقلیم ایران

پیام ها

نظرتان را بیان کنید

پیام های ارسالی پس از تایید منتشر خواهند شد