اقتصادکارامد-معاونت علمی ریاست جمهوری در جهت ایجاد پیوند میان فناوری علمی و اقتصادی ایجاد شد ولی کشوری که توسعه در آن دغدغهای سیاسی نیست و با انواع و اقسام بحرانهای اقتصادی و اجتماعی روبهرو است، نهاد علم مورد غفلت قرار میگیرد
به گزارش خبرنگار ایلنا، معاونت علمی با وجود تلاشهای زیادی که در جهت گسترش اقتصاد دانشبنیان و تجاریسازی فناوری انجام داده است، اما باز هم تحت تاثیر دیگر چالشهای کلان جامعه قرار میگیرد و بدون برنامهای جامع و عملی، به اهداف حداقلی و کمبازده قناعت میکند، چرا که در نهایت از توان آن خارج است و به تنهایی و بدون همکاری دیگر دستگاهها، از پس وظایف خود برنمیآید.
در شرایط فعلی و با توجه به بحرانهای اقتصادی، مهاجرت گستردهی نخبگان، اساتید و پژوهشگران در کنار پولیسازی دانشگاه، نهادهای علمی کشور تحت تاثیر مستقیم شرایط موجود، ضربات جبرانناپذیری متحمل شدهاند که معاونت علمی از این چالشها مستثنی نیست. در چنین وضعیتی، این معاونت از زمان ایجاد شدنش، بدون داشتن دستاوردهای گستردهای که واقعیت اقتصادی و علمی کشور را ارتقا دهد، در وارد کردن اقتصاد دانشبنیان به چرخهی تولیدی کشور و تعریف آن به عنوان رکن اصلی این عرصه نیز، ناکام بوده است.
در کنار وضعیت کلان کشور و مشکلات ناشی از آن، معاونت علمی ریاست جمهوری حتی در به اجرا در آوردن سند جامع علمی کشور نیز موفق نبوده است. این عدم موفقیت به ضعف در برنامهریزی و پیشبینی اشتباه امکان تحقق آن برنامه با توجه به امکانات در دسترس برمیگردد. سند جامع علمی کشور علاوه بر ایدهآلگرایی به دور از واقعیت آن، در شناسایی نیازهای واقعی علمی کشور نیز ناکام بوده است.
یک برنامه، زمانی قابلیت اجرا پیدا میکند که در ادامهی سیاستگذاریهای علمی و منطبق با واقعیت باشد در صورتی که با نگاهی گذرا به سند نقشه جامعه علمی کشور میبینیم که هیچکدام از ویژگیها مذکور، در آن دیده نمیشود، در نتیجه نرسیدن به اهداف آن امری از پیش مشخص بوده که معاونت علمی نیز در به ثمر رساندن این اهداف ناتوان بوده است.
از طرفی دیگر، یکی از مهمترین پیشزمینهها و پیششرطهای تحقق اهداف معاونت علمی ریاست جمهوری، جذب نخبگان و هدایت آنها در مسیرهای شغلی اقتصاد دانشبنیان همراه با حمایتهای مادی و معنوی است، در حالی که این نهاد با وجود تلاش برای جذب و حمایت از نخبگان، نتوانست مانع رشد نرخ مهاجرت آنان و مقابله با پدیدهی فرار مغزها شود.
بسیاری از کسبوکارهای بزرگ از ایدههای دانشآموزی شروع میشود، اما معاونت آنها را نادیده میگیرد
پدرام؛ دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته مهندسی شیمی در دانشگاه صنعتی امیرکبیر در این باره به خبرنگار ایلنا گفت: «در زمان کارشناسی همزمان در دو رشتهی پلیمر و شیمی در دانشگاه امیرکبیر مشغول تحصیل بودم. هماکنون نیز در مقطع ارشد رشتهی مهندسی شیمی را در دانشگاه امیرکبیر ادامه میدهم. در دورهی دبیرستان شروع به اختراع و شرکت در مسابقات مختلف کردم. 10 مدال طلا و یک نقره در المپیادهای اختراعات کسب کردهام.
یک موسسه آموزشی به نام خانهی خلاق تبادل ایده در برج فناوری دانشگاه امیرکبیر تأسیس کردیم که زیر نظر معاونت علمی فعالیت میکند. قرار است در این موسسه، شتابدهی تیمهای دانشآموزی در زمینه خلاقیت و ایدهپردازی اختراع انجام شود. تا به حال تیمهای مختلفی برای مسابقات آماده و اعزام کردیم. اخیراً یکی از دانشآموزان در مسابقات دانشگاه ساری لندن شرکت کرد و مدال نقره گرفت. علاوه بر این، در رشته تخصصی خودم نیز به عنوان مدیر تحقیق و توسعه فعالیت میکنم.
متأسفانه یا خوشبختانه، تا به حال نتوانستهام حمایتی برای بچهها از طرف معاونت بگیرم. ارتباط لازم شکل نگرفت تا حمایت بگیریم. برای دریافت حمایت به خانه خلاق مراجعه کردم تا از صندوق خانههای خلاق زیر نظر معاونت استفاده کنم، اما هنوز به جایی نرسیده است. با وجود اینکه میدانم معاونت حمایتهایی دارد اما شرایط سخت و دیسیپلینهای سنگین باعث شده نتوانم از این حمایتها استفاده کنم. این در حالی است که دانشآموزان واقعاً مستحق این حمایتها هستند.»
وی با یادآوری اینکه از اطرافیانم دو سه نفر را دیدهام که با معاونت صحبت کردند و بابت پروژههای محصول دانشبنیان تسهیلات خوبی گرفتند تا پروژهشان را توسعه دهند و بازارشان را مدیریت کنند، گفت: «همچنین کسانی را میشناسم که نامههای رفع محدودیت برای دریافت پروانه بهرهبرداری از طرف معاونت گرفتند، حتی اگر در فاصله ۱۵۰ کیلومتری تهران بودند، اما خودم موفق به کسب این حمایتها نشدهام.
تنها انتظاری که از معاونت دارم این است که دانشآموزان را دست کم نگیرند. بسیاری از کسبوکارهای بزرگ از ایدههای دانشآموزی شروع شدند، در صورتی که نادیده گرفته میشوند. حمایت مادی و معنوی، توجه به کارهای آنها، اعطای بورسیه یا امتیاز نخبگی میتواند بسیار مؤثر باشد، در حالی که ندیدهام معاونت این کارها را انجام دهد. متأسفانه حتی برای دریافت امتیاز نخبگی از بنیاد ملی نخبگان هم پروسه آن قدر سنگین بود که خود دانشآموزان منصرف شدند.»
نخبگان دیده نمیشوند بنابراین مهاجرت میکنند
این نخبه با تاکید بر اینکه اگر نخبگان ما حمایت و دیده شوند و حس کنند که کار مفیدی انجام میدهند، مهاجرت آنها کمتر میشود، گفت: «بسیاری از دوستان و دانشآموزانم به دلیل دیده نشدن و عدم حمایت با وجود کارهای بزرگی که انجام دادهاند، ناچار به مهاجرت شدهاند. مثلاً در دوران کووید-۱۹، دوستانم در دانشکده مهندسی پزشکی امیرکبیر تست کووید ساختند، اما به دلیل عدم حمایت از این تست، آن را به آلمان فروختند.»
دانشجوی دیگری که کارشناسی ارشد مهندسی پلیمر خوانده است و سه مقالهی منتشر شده دارد و از طریق کارگزاریها و شرکتهای خصوصی دانشبنیان فعال در این زمینه، بقیه شرکتها را ارزیابی کرده و با معاونت علمی همکاری میکنند، وارد بازار کار و جذب بخش خصوصی شده است، در مورد ساختار داخلی معاونت علمی ریاست جمهوری گفت: «به صورت کلی، ساختار معاونت از ابتدا به گونهای چیده شده است که در سلسله مراتب، نظر تخصصی کارشناسان فنی در تصمیمگیری ارجحیت دارد. نحوه تصمیمگیری درباره دانشبنیان بودن یا نبودن هم طوری تنظیم شده که فرد تصمیمگیرنده با شرکت در ارتباط مستقیم نباشد. در کل ارزیابی دانشبنیان توسط بخش خصوصی انجام میشود.
این رویکردی حرفهای است که تقریباً اولین بار در کشور پیادهسازی شده است. با این حال، هر معاون علمی رئیسجمهوری که میآید، استانداردهای خودش را اعمال میکند؛ بعضی بر کیفیت تمرکز میکنند، بعضی بر کمیت. گاهی دستور میدهند ارزیابی سختگیرانهتر یا آسانتر شود. این در ادوار مختلف اتفاق میافتد.»
وی با تاکید بر اینکه موفقیت معاونت علمی در محقق کردن اهدافش به دیدگاه معاون بستگی دارد، افزود: «اگر هدف، ارتقای تکنولوژی باشد، باید از قبل از دانشبنیان شدن، حمایتهای مالیاتی را جدیتر ارئه دهد، اما اگر هدف معاون، پر کردن رزومهاش باشد، فقط بر افزایش عددی شرکتهای دانشبنیان تاکید میکند. آنگاه معیار موفقیت، تعداد شرکتها خواهد بود. سنجش کیفیت سختتر است، اما مهمتر و ارزشمندتر است.»
نظام نوآوری ایران در منطقه آخر است
«کمال اطهاری» اقتصاددان، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده کتابهایی در زمینه اقتصاد سیاسی و توسعه در نقد و ارزیابی معاونت علمی ریاست جمهوری عنوان کرد: «معاونت علمی، فناوری و اخیراً دانشبنیان که از سال ۱۴۰۱ عبارت دانشبنیان به آن اضافه شد، مسلماً یک شکست بزرگ در کنار شکستهای بزرگ دیگر در جهت توسعه اقتصاد دانشبنیان است که از برنامه چهارم توسعه هدف و بعدا در سیاستهای کلی نظام قرار گرفت و سپس به عنوان رکن اصلی اقتصاد مقاومتی مطرح شد.
این معاونت که هدف اصلی از تشکیل آن، برپایی نظام نوآوری ملی و توسعه اقتصاد دانشبنیان بوده، به هیچ وجه نتوانسته است در این مسیر موفق شود، حتی به صورت جزئی، چرا که نظام نوآوری ایران در منطقه، آخر است در حالی که میبایست جزو سه کشور اول منطقه قرار بگیرد. در سطح جهانی هم رتبهای در حدود ۱۰۰ در شاخص جهانی را اشغال کردهایم. البته مقصر این موضوع صرفا خود معاونت نیست.»
وی با ابراز تاسف از اینکه سازمان برنامه، دانشگاهها و موسسات پژوهشی ما هنوز تعریفی از اقتصاد دانشبنیان ارائه ندادهاند، افزود: «حتی پژوهشهای آسیبشناسانه در زمینه نظام نوآوری و معاونت علمی و فناوری و دانشبنیان هم تعریف درستی از اقتصاد دانشبنیان ارائه نکرده است. این پژوهشها برای بررسیها و جهتگیریهای خود از شاخص Knowledge Economy Index بانک جهانی استفاده میکنند که تنها اسمش اقتصاد دانش است، ولی در واقع شاخص ارزیابی دانش است و ربطی به اقتصاد دانش ندارد.شما از همین جا حدیث مفصل بخوانید از این مجمل.
شکست و اتلاف منابع خروجی معاونت علمی ریاست جمهوری
جرالد میر میگوید نایابترین و در عین حال مؤثرترین عامل توسعه، دانش است. وقتی که شما خود دانش را برای توسعه اقتصاد دانشبنیان نداشته باشید، تکلیف معاونتی را که برای آن تشکیل میدهی هم روشن است که به شکست اساسی و اتلاف منابع منجر شده است؛ طبق معمول کارهای جریان حاکم در حاکمیت، چه جریان اصولگرا چه اصلاحطلب، به شدت مسبب وضعیت کنونی است.»
وی تاکید کرد: «ما در اثر همین ناتوانی و بیدانشیشان به وضعیت کنونی در عرصهی اقتصادی، محیط زیستی و ... رسیدهایم. نابودی محیط زیست هم به خاطر بیشبهرهبرداری از منابع طبیعی در بخش کشاورزی است. این وضعیت خیلی خوب اهمیت اقتصاد دانش را نشان میدهد.
مثلا در دوره صنعتی با وارد کردن تراکتور و کود شیمیایی به زمین، بهرهوری کشاورزی را مقداری بالا میبرند. سپس زمین مسموم و سفت میشود. بعد با تکنولوژی صنعتی چاه میزنند و آب بیشتری بهرهبرداری میکنند. در ادامه چاهها به تدریج خشک میشوند. ولی وقتی که کشاورزی با اقتصاد دانش هوشمند شود، به برگ و خاک سنسور وصل میکنند و سنسور از طریق تحلیل دادهها، میزان آب، سم و کود را به درستی تعیین میکند و به اندازه و در زمان درست آب، کود و سم را به زمین میدهد. به این ترتیب مصرف آب نصف میشود.
کار عجیب و غریبی نیست و بهرهبرداری از زمین هم چند برابر میشود. به این ترتیب کشاورزان بخشی خودکفا و ثروتمندی را ایجاد میکنند و مهاجرت به این شدت صورت نمیگیرد و محیط زیست حفظ میشود. در صورتی که با تداوم آن بهرهبرداری صنعتی از کشاورزی و عدم ورود به دوران پساصنعتی یا اقتصاد دانش، هم کشاورز فقیر میشود، هم زیستبوم از بین میرود. این مثال اهمیت این موضوع و این که چگونه کشاورزی و محیط زیست ما در حال نابودی است، را نشان میدهد.»
اطهاری با بیان اینکه در کل روش حکمرانی ما به خاطر بیدانشی، به جای ایجاد نهاد، قانون میگذارد و سازمان ایجاد میکند، افزود: «نهاد یعنی روابط تکرارشوندهی بشری. برای ساختن نهاد باید مدل داشته باشید؛ یعنی اول مدلی را سازماندهی کنید که ارتباطات بین دستگاهها و بخش خصوصی، دولتی، شهرداریها، روستا و شهر، شبکه شهری، شبکه روستایی، مراکز خدمات کشاورزی، یا مراکز پژوهشی و تحقیقاتی دانشگاهی را مشخص کند و چیستی این روابط و چگونگی ارتباطات میان این بخشها تعریف و سامان پیدا کنند و مرتبط شوند.
برای این کار باید مدیریت یکپارچه و Integrated System را ایجاد کرد. در سیستم ما، جزایر جداگانهای وجود دارد که ظاهرا هر کدام، مشغول رانتخوری خودش است و از همین رو نمیتواند این بخشها را به هم مرتبط کند. این رانتخوری متکثر نمیتواند اینها را به همدیگر در یک مدل مرتبط کند، در نتیجه سازمانهایی ایجاد میکند که در واقع کاری از آنها بر نمیآید. در نبود این سیستم و مدل یکپارچه، هر دستگاهی کار خودش را انجام میدهد و گاهی ضد یکدیگر عمل میکنند و تصمیمات متناقض میگیرند و انرژی و بودجه هدر میرود.»
وی ادامه داد: «بنابراین معاونت در چنین وضعیتی کاری نمیتواند انجام دهد. مدیریت چنین موسساتی میبایست همه مجهز به دانش توسعه باشند؛ وقتی که نمیدانیم اقتصاد دانش چیست، چه سیستمی میخواهند درست کنند؟ در اقتصاد دانش، پیشران توسعه دانشی است که شامل بخشهای صنعتی و تکنولوژی متوسط به بالا، به علاوه خدمات مولد میشود، نه بخشهای نامولدی مثل این نوع بانکداری ایران و بخش ساختمان و مستغلات که به سوداگری تبدیل شده است.
مثلاً از لحاظ قانونی هنوز از داراییهای فکری حمایت قانونی نمیشود. اختراعات صورت میگیرد ولی به دارایی فکری تبدیل نمیشود؛ یعنی هنوز از اکتشاف و نوآوریهای سازمانی و نهادی حفاظت نمیشود. در مادهی یک قانون جدید ثبت اختراعات مصوب سال ۱۳۸۶ فرمولهای ریاضی، اکتشاف، نوآوریهای فکری از لحاظ مدیریتی، هیچکدام را پوشش نمیدهد.»
شرکتهایی را به نام دانشبنیان تشکیل میدهند که در جهان وجود ندارد!
به گفته وی در سال ۱۳۸۶ که دو برنامهی چهارم و پنجم در حال تدوین بوده است، قانون از مالکیت فکری دفاع نمیکند در حالی که در آن دو برنامهی توسعه، اقتصاد دانشبنیان هدف قرار گرفت. در اقتصاد مقاومتی هم به پشتیبانی از دارایی فکری اشاره نمیشود، فقط توصیه میشود که بجنبید. حتی شرکتهایی را به نام شرکتهای دانشبنیان تشکیل میدهند که در جهان وجود ندارد و نوع ارتباط این شرکتهای دانشبنیان هم با صنعت تعریف نشده است.
کسانی که جلوی توسعه اقتصاد دانشبنیان را با بیدانشی گرفتند، در تحریم دست دارند
وی با تاکید بر اینکه گر مدل توسعه اقتصاد دانشبنیان را نداشته باشیم، آن وقت نقشه جامع علمی را نیز نمیتوانیم ترسیم کنیم، افزود: «زیرا در آن مدل منسجم، بخشهای پیشرو اقتصادی که بتوانند ایران را به زنجیره جهانی ارزش مرتبط کنند، تعریف میشود تا کشور تکمحصولی نباشد. اقتصاد تکمحصولی را میشود تحریم کرد اما اقتصاد پیچیدهای را که در زنجیره جهانی عرضه حضور داشته باشد را نمیشود تحریم کرد. کسانی که جلوی توسعه اقتصاد دانشبنیان را با بیدانشی گرفتند، در تحریم دست دارند.
شرکتهای دانشبنیان در واقع دانشگاهیاند!
نقشه جامع علمی یک امر صرفا علمی نیست. این هم باز از آن بیدانشیهاست که وزارت علوم با خود حمل میکند. همین بیدانشی بوده که شرکتهای دانشبنیان در واقع شرکتهای دانشگاهیاند. به همین دلیل شرکتهای دانشبنیان در جهان به این معنایی که در ایران تعریف شده وجود ندارد. شرکتهای دانشبنیان باید در بخش واقعی اقتصاد حضور داشته باشند، نه آنطور که شرکتهای دانشگاهی ما فعالیت میکنند. هدف از تشکیل شرکتهای دانشگاهی برای این است که بعداً بتوانند علم را در بخش اقتصاد به ارزش تبدیل کنند.»
بخش واقعی اقتصاد توسط شرکتهای دانشبنیان پشتیبانی نمیشود
وی خاطرنشان کرد: «شرکتی به نام دانشبنیان تشکیل میدهند و در بوق میدمند که تعدادی شرکت دانشبنیان تشکیل شده است. اتاق بازرگانی و صنعت و معدن و کشاورزی، مطالعاتی دارد که نشان میدهد اگر این شرکتهای دانشبنیان واقعاً مؤثر بودند، بهرهوری در ایران باید افزایش مییافت در صورتی که بهرهوری پایین آمده است. این موضوع ناشی از این نیست که این شرکتها اصلاً به درد نمیخورند، بلکه ناشی از این است که آن مدل ارتباطی وجود ندارد و بخش واقعی اقتصاد توسط این شرکتها پشتیبانی نمیشود.
مثلاً در مورد بحث یارانهها بنا بود وقتی که یارانههای حاملهای انرژی، قیمتاش بالا میرود، به این بخش واقعی اقتصاد کمک شود تا در مصرف انرژی نوآوری صورت گیرد، اما هیچ پولی به این بخش اختصاص ندادند. یا مثلا ۱۰۰ نوع بخشایش و کمکهای مختلف به این شرکتهای بهاصطلاح دانشبنیانی که تشکیل شده بود، اختصاص دادند، اما برای تحقیق و توسعه کاری انجام نمیشد و اجباری هم برایش وجود نداشت.»
هیچکدام از کارخانههای دارای رانت انحصاری نوآوریهای لازم را ندارند
وی تصریح کرد: «هیچکدام از این کارخانههایی از رانت انحصاری برخوردار هستند، مثل ایرانخودرو، نوآوریهای لازم را نداشتند. برای همین هم شرکتی مثل ارج و آزمایش ورشکسته شدند و جای آن را مونتاژهای بسیار ابتداییتر گرفته است. درست به همین دلیل، استارتآپها با وجود تمام حمایتها، نمیتوانند کار کنند چرا که بخش واقعی اقتصاد ساماندهی نشده است.
معاونت علمی ریاست جمهوری به حرفهای شعاری روی آورده است
معاونت علمی هم به جای اینکه این دیدگاه را داشته باشد و حداقل برای ایجاد چنین محیطی، کار فرهنگی کند، وقتی که با این موضوع مواجه میشود، به حرفهای شعاری روی میآورد؛ شعار به این معنا نیست که معاونت میتوانسته کار خیلی بزرگی انجام دهد، خیر، اصلاً بنیانش غلط گذاشته شده است.»
اطهاری با تاکید بر اینکه در این مسیر همراه با اقتصاد دانش، باید جامعهی دانش نیز تشکیل شود، افزود: «جامعهی دانش جامعهای است که در آن دانایی به توانایی فردی و اجتماعی تبدیل میشود و در آن آزادی در زمینه دانش و نظام تامین اجتماعی فراگیر وجود دارد در صورتی که در ایران چنین چیزی نیست. برای ساماندهی دانش و نوآوری، شما باید جامعه دانشی را تشکیل بدهی که یک پایه اساسیاش تامین اجتماعی فراگیر است. از طرفی باید حداقل آزادی در زمینه دانش وجود داشته باشد.»
دانشگاهها از نظر آزادی در دانش مسدود هستند
وی با تاکید بر اینکه دانشگاههای ما از نظر آزادی در دانش مسدود هستند و در مورد دانش سختگیری میکنند، افزود: «در این شرایط وامیمانی در مقابل کشورهایی که حداقل در مورد دانش سختگیری نمیکنند و آزادی میدهند، حتی اگر آزادی سیاسی فراگیر نداشته باشند. ترکیب جامعه دانش و اقتصاد دانش، دولتی توسعهبخش را میسازد.
اقتصاد دانش در سیستم آمریکایی به حوزه سرمایه وارد میشود که به آن میگویند سرمایهی دانش. در سیستم اروپایی اقتصاد دانش با همکاری و همگرایی کار و سرمایه پیش میرود که اسمش را کار دانش میگذارند و اساساً نوآوریاش به بورس وابسته نیست یا وابستگی کمی دارد، در حالی که نوآوری در آمریکا به بورس وابسته است.
مبنای اقتصاد دانش در کره جنوبی و چین دولت دانش است. در این سیستمها دولت مناطق علم و فناوری ایجاد و ساماندهی میکند. مثلاً به شرکتی اجازه میدهد که در تولید کالایی و در بازارش انحصار نسبی داشته باشد و به ازای آن، دولت هزینههای تحقیق و توسعه را میگیرد و اجازه نشر دانش را هم میدهد.
این سیستم بیشتر بر کار دانش متکی است تا سرمایهیدانش. در ایران اقتصاددانهای رسمی حاکمیت چه اصلاحطلب چه اصولگرا سیستم آمریکایی را برمیدارند و شعارشان این است که چرا بازار و تجارت آزاد نداریم. فهمی از دولت دانش و کار دانش وجود ندارد و به سراغ سرمایهی دانشی میروند که در دسترس نیست. نه بورسی درست و حسابی وجود دارد تا آن را پشتیبانی کند و نه بودجهی کافی.»
بورژوازی مستغلات رانتی مانع اصلی توسعه در ایران است
این پژوهشگر با تاکید بر اینکه بورژوازی مستغلات رانتی مانع اصلی توسعه در ایران است و اجازه نمیدهند نهادها تشکیل شوند، افزود: «اگر کاری بخواهد صورت بگیرد، دولت یا حاکمیت باید اراده این را پیدا کند که توسعه بر اساس اقتصاد دانشبنیان را دنبال کند، چرا که حیاتش وابسته به این است.
ایران باید برنامه توسعه دانشبنیان داشته باشد
الان فاصله ایران با کشورهایی که وارد اقتصاد دانشبنیان شدند، یعنی همین کشورهایی که بریکس را تشکیل دادند، زیاد است. آینده ایران هم وابسته است به این که چقدر بتواند از بریکس بهره ببرد. ایران باید برنامه توسعه دانشبنیان داشته باشد. ایران میگوید میخواهم برسم ولی نگفته چگونه و برنامهاش را تعریف نکرده است. آن افق ۵۰ ساله نیز کلی و عقبمانده است. در این وضعیت یک معاونت کاری نمیتواند انجام بدهد.»
معاونت علمی باید به دبیرخانه هماهنگی میان دستگاهها تبدیل شود
وی با تاکید بر اینکه معاونت علمی و فناوری باید به دبیرخانه هماهنگی میان دستگاهها، شهرداریها و بخش خصوصی تبدیل شود، افزود: «دبیرخانه شود که اختیارات نظارتی بالایی با پشتیبانی رئیسجمهور داشته باشد؛ یعنی دبیرخانهای که افرادی را برای تدوین برنامه جمع کند. آن وقت بر اساس آن برنامه مدیریت یکپارچه تشکیل میشود. باید یک برنامه و مدل و الگوی توسعه دانشبنیان به صورت ساختاری و استراتژیک توسط سازمان برنامه و بودجه تدوین و در مرحلهی بعدی چگونگی سیاستگذاریهای کاربردی و اجرایی تعریف شود.
معاونت علمی و فناوری باید بتواند سیاستهای اجرایی را تعریف و در یک چارچوب مدیریت یکپارچه که دستگاههای مختلف و بخش خصوصی حضور مستقیم دارند، آنها را هماهنگ کند. یکی از بازیگران اصلی هم وزارت علوم است، اما نه این که بازیگر اصلی آن باشد.»
وی تاکید کرد: «یکی از اشتباهات بزرگی که صورت گرفته است، تبدیل شدن معاونت علمی، شورای انقلاب فرهنگی و وزات علوم به متصدی توسعه اقتصاد دانش بنیان است که نتیجهاش شده، ایجاد شرکتهای دانشگاهی که اسمش با تقلب شرکت دانشبنیان است و کاری به جز توزیع رانت در میان عدهای نمیتوانند انجام دهند.»
انتهای پیام/
نظرتان را بیان کنید
پیام های ارسالی پس از تایید منتشر خواهند شد



































پیام ها