شنبه ۱۴۰۴/۰۸/۱۸ ۲۲:۴۶:۴۱

اقتصادکارامد- پاییز ۱۴۰۴ در حالی با آسمان بی‌ابر و کاهش بی‌سابقه بارش در سراسر کشور سپری می‌شود که نگرانی‌ها از «روز صفر آبی» بالا گرفته است. در کنار داده‌های رسمی از افت بیش از ۸۰ درصدی بارندگی، شایعاتی درباره «جلوگیری از ورود ابرها» و «دست‌کاری اقلیم» در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شود.

خشکسالی-یا-توطئه-«دست‌کاری-آسمان»-

ایرنا-پاییز ۱۴۰۴ برای شهروندان و کشاورزان در بسیاری از نقاط ایران با روزهای خشک و آسمان بی‌ابر و سوال‌های بی پاسخ همراه بوده است: این که چگونه می‌شود با گذشت نیمی از ماه آبان، پایتخت و بسیاری از شهرهای دیگر حتی یک باران پاییزی را تجربه نکنند؟! هشدارهای رسمی درباره رسیدن برخی سدها به «روز صفر آبی» و کاهش شدید ذخایر، فضای عمومی را نگران کرده و در همین خلا اطلاعاتی، ادعاهایی از جمله «جلوگیری از ورود ابرها»، «بارورسازی معکوس» یا «دخالت خارجی در اقلیم» در شبکه‌های اجتماعی و گفت‌وگوهای محلی قوت گرفته است. ضرورت این گزارش از دو منظر است: اول بررسی و ارائه تصویر واقعی و مستند از علت آنچه رخ داده (داده‌ها و سابقه) و دوم بررسی علمی روایت‌هایی که این بحران را حاصل یک توطئه ارزیابی می‌کنند.

داده‌ها و شواهد کمی تا ۱۳ آبان ۱۴۰۴

داده‌های سازمان هواشناسی کشور نشان می‌دهد تا روز سی و دوم سال آبی جاری ( ۱۴ آبان ۱۴۰۴) میانگین بارش سطح کشور ۲.۳ میلی‌متر بوده است. این مقدار ۸۱.۸ درصد کمتر از میانگین بلندمدت (۱۲.۸ میلی‌متر) است. در بازه هفت‌روزه منتهی به ۱۲ آبان نیز کشور تنها ۰.۷ میلی‌متر بارش دریافت کرده که ۸۵.۷ درصد کمتر از میانگین بلندمدت آن بازه بوده است.

وضعیت استان‌ها بدین صورت است که همه استان‌ها تا ابتدای سال آبی جاری نسبت به بلندمدت، بارش کمتری داشته‌اند. ۱۱ استان از جمله یزد، همدان، کرمانشاه و اصفهان کاهش‌های شدید (تا صددرصد در برخی گزارش‌ها) را تجربه کرده‌اند. استان تهران به طور میانگین ۱.۱ میلی‌متر بارش ثبت کرده که نسبت به میانگین بلندمدت ۲۰.۳ میلی‌متری کاهش ۹۴.۴ درصدی را نشان می‌دهد. این داده‌ها نشان می‌دهد کم‌بارشی وسیع و فراگیر است و نه موضوعی محدود به یک یا چند نقطه‌ کوچک. اما آیا این موضوع سابقه داشته است؟

گزارش‌های رسانه‌ای درباره تهران حاکی از آن است که پایتخت «بدترین خشکسالی ۵۰ سال گذشته» را تجربه کرده است.

بررسی تاریخی و روند بلندمدت

برای درک بهتر وضعیت کم‌بارشی کنونی ضروری است نگاهی دقیق‌تر به روندهای تاریخی بارش در ایران داشته باشیم؛ به ویژه طی حدود پنج دهه گذشته تا مشخص شود آیا چنین وضعیتی بی‌سابقه است یا تداومی از روندهای بلندمدت؟

مطالعات پژوهشی نشان می‌دهند ایران طی دهه‌ها با تغییراتی در میزان و توزیع بارش روبه‌رو بوده است.به طور مثال طبق مقاله‌ای پژوهشی در حدود ۵۰ ساله اخیر در اغلب ایستگاه‌های سینوپتیک ایران روند معنی‌دار کاهش یا افزایش خطی در بارش یافته نشده است. (ایستگاه‌های سینوپتیک هواشناسی، ایستگاه‌هایی هستند که هم‌زمان در سراسر دنیا بر اساس ضوابط و مقررات سازمان جهانی هواشناسی به‌طور ۲۴ ساعته موظف به اندازه‌گیری و تهیه پارامترهای جوی و ارسال آن‌ها در شبکه مخابراتی، به ترتیب ۳ ساعت به ۳ ساعت به نام سینوپ و ساعت به ساعت به نام متار هستند) اگرچه در فصل‌های خاص مثل دی، بهمن و اسفند تعداد ایستگاه‌هایی با روند منفی قابل توجه بیشتر بوده‌اند. مقاله دیگری نیز می‌گوید که در حدود ۶۷ درصد ایستگاه‌ها، بارش سالانه روند کاهشی داشته است.

این داده‌ها نشان می‌دهند که اگرچه کاهش مطلق بارش در همه‌جا و هموار نبوده، اما نشانه‌های قابل‌توجهی از حرکت به سمت دوره‌های کم‌بارش‌تر و افزایش نوسانات اقلیمی وجود دارد. برای نمونه گزارش‌های رسانه‌ای درباره تهران حاکی از آن است که پایتخت «بدترین خشکسالی ۵۰ سال گذشته» را تجربه کرده است. داده‌های بلندمدت نیز حکایت از این دارد که میانگین بارندگی سالانه ایران از حدود ۳۲۰ میلی‌متر در دهه ۱۳۵۰، به زیر ۲۵۰ میلی‌متر در دهه ۱۳۹۰ کاهش یافته است.

پژوهش‌های اقلیمی نیز نشان داده‌اند که توزیع زمانی بارش‌ها تغییر کرده و فصل‌های موثر مانند زمستان و بهار یا ورود سامانه‌های غربی حداقل در برخی مناطق کمتر پایدار شده‌اند. نتیجه اینکه کم‌بارشی کنونی نه به‌عنوان حادثه‌ای کاملا منفرد و بی‌سابقه، بلکه در ادامه روندی بلندمدت از کاهش متوسط بارش، افزایش فراوانی دوره‌های خشک طولانی‌تر و تغییر در الگوهای جریان جوی و ورود سامانه‌ها قرار دارد. این یعنی وضع پیش‌آمده اکنون قابلیت تفهیم به عنوان تداوم بحران آب و نه صرفاً یک اتفاق شوک‌آور دارد.

اما برای نشان دادن مسیر تغییر بارش به چند شاخص و داده کلان توجه کنیم. نخست اینکه داده‌های ایستگاه‌های سینوپتیک نشان می‌دهد در حدود دو سوم ایستگاه‌های مورد مطالعه در پژوهش، روند کاهشی بارش سالانه داشته‌اند. دوم؛ تحلیل ۳۰ ایستگاه با داده حداکثر ۵۰ ساله نشان داد تعداد ایستگاه‌هایی که روند منفی معنی‌دار داشتند، کم بودند، اما جهت حرکت به سمت کاهش دیده می‌شود و در نهایت پژوهش ۵۰۱ ساله در منطقه شمالی فلات ایران نشان می‌دهد دوره‌های خشک و مرطوب متناوب بوده‌اند، اما دوره‌های خشکی فزاینده داشته‌اند. با توجه به اینها، می‌توان نتیجه گرفت که ایران در معرض کاهش تدریجی بارش و افزایش نوسان زمانی مکانی آن بوده است.

با این تفاسیر دوره فعلی کم‌بارشی را می‌توان بخشی از طولانی‌ترین و شدیدترین دوره‌ها دانست؛ اما نه به‌نوعی که کاملاً از لحاظ وقوع بی‌سابقه باشد بلکه از لحاظ شدت و گستردگی شاید بی‌سابقه تلقی شود. این مطلب مهم است برای پاسخ به ادعاهایی که می‌گویند «امسال قرار بود بارش باشد، اما کسی مانعش شده» زیرا داده‌ها نشان می‌دهند ورود سامانه‌های بارشی و حجم بارش طی سال‌های اخیر کاهش داشته و وضع موجود طبیعی‌تر از آن است که صرفاً حاصل یک مداخله دست‌ساختۀ خاص باشد.

بررسی علمی ادعای «دست‌کاری آب‌وهوایی» و بارورسازی ابرها

ماهیت بارورسازی چه کار می‌کند و چه نمی‌کند؟

بارورسازی ابرها تکنیکی است برای افزایش توان ابرهای موجود در بارش‌زایی که معمولاً با پاشیدن ذرات یدید نقره یا دی‌اکسید کربن خشک به داخل ابری که از قبل دارای شرایط مناسب است، انجام می‌شود. هدف این است که ذرات هسته‌سازی برای تشکیل قطرات یا بلورهای یخ فراهم شود تا نزول بارش افزایش یابد. اما نکته کلیدی علمی این است که بارورسازی تنها می‌تواند اثر اضافی روی ابرهای در آستانه بارش داشته باشد و هرگز قادر نیست از دل یک جو بسیار خشک ابر ایجاد کند. به عبارت دیگر اگر سامانه بارشی وارد نشده و هوا خشک است، افزودن مواد نمی‌تواند بارش جدیدی بسازد.

دوره فعلی کم‌بارشی را می‌توان بخشی از طولانی‌ترین و شدیدترین دوره‌ها دانست اما نه به‌نوعی که کاملاً از لحاظ وقوع بی‌سابقه باشد بلکه از لحاظ شدت و گستردگی شاید بی‌سابقه تلقی شود.

شواهد اثبات جلوگیری از ورود ابرها؟

برای اثبات ادعای «جلوگیری از ورود ابرها به کشور» باید شواهد قوی‌ای دیده شود. ردیابی عملیات فنی گسترده و کنترل بزرگ‌مقیاس بر جریان‌های جوی سراسری، چیزی که از نظر علمی و فناوری فعلا در توان هیچ سازمان یا دولتی نیست. به‌علاوه مطالعات فراوان نشان داده‌اند اثرات بارورسازی در بهترین شرایط بین «صفر تا حدود ۲۰ درصد افزایش بارش» بوده و ارزیابی صحیح این اثرات بسیار دشوار است.

بنابراین فرضیه «حذف کامل ابرها یا جلوگیری از بارش در یک کشور وسیع»‌ علمی و مستدل نیست. گزارش‌های رسمی و مرورهای بین‌المللی نیز نشان می‌دهند بارورسازی، ابزار کمکی است نه راه‌حلی که بتواند خشکسالی منطقه‌ای یا ملی را مهار کند.

تجربه جهانی و ایران

در جهان کشورهای محدودی (چین، برخی ایالات آمریکا، امارات و...) پروژه‌هایی برای بارورسازی دارند، اما همواره کارشناسان تأکید کرده‌اند که این اقدامات مقطعی‌ نیازمند وجود ابر مناسب و ارزیابی علمی دقیق است. منابع رسمی داخلی نیز بارها اعلام کرده‌اند که بارورسازی جایگزین مدیریت منابع آب و راهکارهای پایدار نیست و در بسیاری موارد صرفاً یک اقدام تحقیقاتی مکمل معرفی شده است. در ایران نیز متخصصان هشدار داده‌اند که بارورسازی معجزه‌آسا نیست و نمی‌تواند خشکسالی گسترده را جبران کند.

اما در بررسی ریشه‌های واقعیِ وضع موجود به عوامل اقلیمی و انسانی می‌رسیم، به این معنی که «تغییرات اقلیمی بلندمدت» یعنی افزایش دما و تغییر الگوهای گردش عمومی جوی باعث شده توزیع زمانی و مکانی بارش‌ها تغییر کند و فصل‌های بارشی جابجا یا ضعیف شوند. داده‌های بلندمدت کاهش میانگین بارش و افزایش فرکانس دوره‌های خشک را نشان می‌دهد. «تغییرات در الگوهای جوی» نیز یعنی جریان‌های مدیترانه‌ای شرقی ورود موج‌های بارشی از غرب و شمال‌غرب و نیز الگوهای فصلی مدیتران عربی ممکن است تغییر کنند که نتیجه نوسانات طبیعی و تشدید شده توسط گرمایش جهانی است.

نکته دیگر «برداشت بی‌رویه از سفره‌های زیرزمینی و مدیریت ناپیوسته» است. در پی این اقدام کاهش ذخایر زیرزمینی و افت سطح آب‌های زیرزمینی باعث می‌شود حتی بارش‌های نرمال نیز توان تولید روان آب کافی را نداشته باشند؛ یعنی ورودی روان آب کمتر، ذخیره در سدها و منابع کاهش می‌یابد. این عامل انسانی تاکید شده توسط مسئولان آب کشور است.

دستگاه‌های موسوم به «ضد تگرگ» در بخش‌های کشاورزی و صنعتی ایران

البته در سال‌های اخیر استفاده از دستگاه‌های موسوم به «ضد تگرگ» در بخش‌های کشاورزی و صنعتی ایران رواج یافته است. هدف از به‌کارگیری این دستگاه‌ها کاهش خسارت ناشی از بارش تگرگ بر باغ‌ها، مزارع و خودروهاست. با این حال، کارایی و پیامدهای زیست‌محیطی این فناوری همچنان محل مناقشه میان کارشناسان است.

این دستگاه‌ها که در دنیا با نام «اسلحه ضد تگرگ» شناخته می‌شوند، معمولاً با استفاده از گازهایی مانند استیلن یا بوتان کار می‌کنند. گاز درون دستگاه منفجر می‌شود و موجی شوکی به سمت جو می‌فرستد که به ذرات یخ در ابر برخورد کرده و از بزرگ شدن هسته‌های یخی جلوگیری می‌کند. در نتیجه، تگرگ به باران تبدیل شده یا از شدت آن کاسته می‌شود. در ایران بیشتر این دستگاه‌ها به‌صورت دستی و توسط اپراتور فعال می‌شوند، اگرچه در برخی کشورها نمونه‌های خودکار متصل به سامانه‌های هشدار هواشناسی نیز وجود دارد.

کارشناسان تأکید می‌کنند که هنوز پژوهش جامع و بلندمدتی درباره اثر اقلیمی این دستگاه‌ها در ایران یا سایر کشورها انجام نشده است. پرسش اساسی این است که آیا استفاده گسترده از آنها در درازمدت می‌تواند بر الگوی بارش تأثیر منفی بگذارد یا خیر؛ مسئله‌ای که نیازمند بررسی علمی دقیق است. با وجود این ابهامات، استفاده از ضد تگرگ در استان‌های شمال‌غربی کشور، به‌ویژه برای حفاظت از باغ‌ها و حتی در مناطق صنعتی مانند پارکینگ‌های روباز شرکت‌های خودروسازی تهران گسترش یافته است.

به گفته متخصصان، امواج ضد تگرگ تأثیری بر از بین رفتن یا پراکندگی ابرها ندارند و تنها در محدوده‌ای کوچک اثرگذارند. در مجموع، می‌توان گفت این فناوری اگرچه در مقیاس محدود می‌تواند از خسارات کشاورزی و صنعتی بکاهد اما استفاده گسترده از آن بدون مطالعه علمی دقیق می‌تواند خطرساز باشد و باید با احتیاط و نظارت علمی انجام گیرد.

پیامدها برای کشاورزی و تامین آب شهری

کاهش بارندگی در پاییز تأثیر قابل‌توجهی بر دسترسی به آب برای آبیاری فصل زمستان بهار، ذخیره‌سازی سدها و تغذیه سفره‌های زیرزمینی دارد. کشاورزان در استان‌های مرکزی و جنوب مرکزی از کاهش محصول و خشک‌شدن چاه‌ها خبر داده‌اند. (شاهد میدانی گزارش‌ها و مصاحبه‌های محلی با کشاورزان در استان‌هایی مانند اصفهان، کرمان و خراسان جنوبی).

شهرهای بزرگ مثل تهران، مشهد، تبریز و اراک نیز در گزارش‌ها نزدیک یا در «روز صفر آبی» قرار گرفته‌اند که اتکا به منابع زیرزمینی افزایش یافته و این می‌تواند فرونشست و آسیب بلندمدت به سفره‌ها را تشدید کند.

چرا روایت توطئه جذاب است و باور می‌شود؟

نکته کلیدی علمی این است که بارورسازی تنها می‌تواند اثر اضافی روی ابرهای در آستانه بارش داشته باشد و هرگز قادر نیست از دل یک جو بسیار خشک ابر ایجاد کند

روایت‌های ساده‌ساز مثل «کسی مانع بارش شده» برای افکار عمومی در زمان ابهام و ترس جذاب‌اند. زیرا توضیح علت پیچیده‌ اقلیم و مدیریت منابع برای عموم قابل‌هضم نیست، اما پژوهش‌های داده‌محور و شواهد اقلیمی به‌دست‌آمده از شبکه‌ای از ایستگاه‌ها و تحلیل‌های بلندمدت موید روند کاهش بارش و افزایش خشکسالی‌اند. فناوری‌هایی مانند بارورسازی محدودیت کاربردی و عملیاتی دارند و نمی‌توانند مسئول عدم‌بارش سراسری باشند و ترکیب عوامل طبیعی و مدیریت‌نشده‌ منابع آب (برداشت از سفره‌ها، الگوی مصرف) اثرات مجموعاً بزرگی ایجاد کرده‌اند که دلیل اصلی وضعیت فعلی است.

با توجه به یافته‌های مطرح شده در پژوهش‌های مختلف و گفت‌وگو با کارشناسان، کاهش چشمگیر بارش تا ۱۳ آبان ۱۴۰۴ یک پدیده گسترده و مستند است. آمارهای رسمی کاهش بالای ۸۰ درصد در سطح کشور و کاهش بیش از ۹۰ درصدی در تهران را گزارش کرده‌اند. این رخداد در چارچوب روندهای بلندمدت خشکسالی و کاهش بارش در دهه‌های اخیر قابل تبیین است. موارد مشابه کم‌بارشی پیش‌تر نیز ثبت شده‌اند مثل دوره‌های چندساله خشکسالی.

ادعای «جلوگیری از ورود ابرها» یا «دست‌کاری کلان اقلیم» فاقد شواهد فنی و علمی است. فناوری‌های موجود مانند بارورسازی محدود به تقویت بارش در ابرهای مناسب‌اند و قادر به خلق ابر یا جلوگیری از سیستمی بارشی در سطح ملی نیستند.

راهکار واقعی نیازمند ترکیبی از مدیریت مصرف، بازچرخانی و تصفیه فاضلاب، اصلاح الگوی کشت، افزایش بهره‌وری آبی در کشاورزی و سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های ذخیره و انتقال آب است. بارورسازی می‌تواند در مقیاس محدود و مشخص به طور مکمل استفاده شود، اما جایگزین مدیریت منابع نیست.

 

 

اخبار مرتبط

خشکسالی یا توطئه «دست‌کاری آسمان»؟

پیام ها

نظرتان را بیان کنید

پیام های ارسالی پس از تایید منتشر خواهند شد